عشق تو ...

یارب این عشق تو مجنونم کرد
در بیابان فنا عاشق مفتونم کرد
کی شود روی تورا نقش دلم گردانم
که تماشای رخت لاله دلخونم کرد
سالها میگذرد جام می از دست فتاد
ای خوش آن روز که ساقی ز می اش چونم کرد
به امیدی بنشستم که ببینم رویت
که همان روز فراقت مه گردونم کرد
لیله القدر نیامد دل بی طاقت من
سالها در طلبت واله و محزونم کرد
ای خدا عشق گل باغ دل است
درد بی عشقی من ، خاک دگرگونم کرد...
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۱۱ ساعت 10:58 توسط افسر بسیجی جنگ نرم
|