حاج آقا مجتبی که پر کشید گفتیم تهران هنوز بابا داره ... عزیز الله؛ عزیز دل ماست ... بابای ما تهرانی ها ... حاج آقا مجتبی که رفت، نصف تهران رفت ... حالا که حاج آقای عزیز ما هم تو خانه امن خدا پر کشید ... کل تهران رفت

دلمون خوش بود به نصایح حاج آقا عزیز ... یه بار گفته بود اگه میخوای خیر دنیا و آخرت دستت بیاد پرهیزگاری پرهیزگاری پرهیزگاری .... 

اولین بار تو دانشگاه یه بنر دیدم که عکس حاج آقا عزیز رو زده بود ... جلسه عرفان اسلامی با حضور حضرت آیت الله خوشوقت؛ دانشکده حقوق. تا به حال ندیده بودمش، با خودم گفتم چقدر خوب که دانشگاه محل حضور مردی از جنس نور هست. سر ساعت مقرر رفتم دانشکده حقوق. دقایقی نشستیم تا اینکه چشمون یه جمال نورانی خوشبخت زمانه روشن شد. ( چقدر زود گذشت ... ) جلسه پرسش و پاسخ بود ... سوالها مختلف اما جواب تنها یک کلمه ... ایمان،تقوا، عمل صالح ... 

دیروز که در مسجد دانشگاه حاج آقا صدیقی تشریف آورده بودند، گفتند که: « سالها قبل حاج آقای خوشوقت مشرف میشوند به مدینة النبی، در آنجا به علت شلوغی بیش از حد حرم پیامبر - صل الله علیه و آله - موفق به زیارت آن عزیز نمیشوند، در آنجا خطاب به پیامبر عرضه میدارند که مولاجان از ایران تا اینجا را آمدم اما موفق به زیارت شما نشدم، چند قدم هم شما تشریف بیاورید. فرمودند که مشاهده کردم وجود نازنین پیغمبر - صل الله علیه و آله - تشریف اوردند و اشاره کردند به مکه به این معنی که بروید آنجا، خلوت تر است. » حاج آقا صدیقی در ادامه گفتند که حالا که ایشان (آیت الله خوشوقت رضوان الله تعالی علیه) در مکه مکرمه و در حین مهمانی خداوند متعال بار سفر بربستند متوجه آن اشاره حضرت پیامبر مبنی بر رفتن ایشان به مکه، شدیم.

و صل الله علی محمد و آل محمد و شیعتهم ...